شهرستان
بیجار واقع در شرق استان کردستان بزرگترین شهرستان استان است که بخش کرانی این شهرستان واقع در شمال این شهرستان منابعی عظیم از سنگآهن را در خود جای داده است. تاکنون چندین محدوده معدنی سنگ آهن در منطقه به ثبت رسیده که به صورت آنومالیهایی با فواصل يك تا دو کیلومتر از هم واقع شده است و در مجموع بیش از ٦٠ میلیون تن سنگآهن تا به امروز به ثبت رسیده است.
شواهد ژئوفیزیک و مطالعات زمینشناسی و حفاریهای مقدماتی میزان سنگآهن این منطقه را بیش از صد میلیون تن نشان میدهد و براساس همین اکتشافات ابتدایی نیز شهرستان
بیجار بیش از ٧٠ درصد منابع سنگآهن استان را در اختیار دارد و در رتبه چهارم کشور قرار میگیرد. براساس سیاستهای کلان کشور که قرار است کشور تا سال ١٤٠٤ به تولید سالانه ٥٥ میلیون تن فولاد برسد منابع آهن منطقه
بیجار میتواند تکیهگاهی قابلاعتماد برای تحقق این مهم باشد.
به طور کلی کانسارهای آهن منطقه
بیجار از هر سه نوع مگنتیتی، مگنتیتی- مارتیتی- لیمونیتی و مگنتیتی- سولفیدی است. بخش اصلی معادن آهن منطقه
بیجار را کانسارهای مگنتیتی تشکیل میدهند که به دلیل خاصیت جذب مغناطیسی بسیار خوب، بهراحتی قابلیت ورود به زنجیره فراوری سنگآهن (خردایش، دانهبندی، جدایش مغناطیسی، کنسانتره و گندله) را دارا هستند.
معادن منطقه
بیجار به لحاظ کیفیت، در سطح بالایی هستند، چراکه عنکته درخور توجه در پروسه فراوری این است که با شرایط حالحاضر اقتصادی، تکنولوژی و قیمتهای جهانی، پروسه مذکور نیازمند خوراکی با شرایط عیاری و کانیشناسی تعریفشدهای است و کارشناسان شرکتهای منطقه برای باقی سنگآهنی که قابلیت ورود به این چرخه را ندارد، چشم امید به کارخانجات احیای مستقیم (آهن اسفنجی)، البته در نزدیکی معادن منطقه با حداقل هزینههای حمل، بستهاند.
البته توجیهپذیری این بررسیها رابطهای مستقیم با تکنولوژی کارخانهها دارد که البته شرکتهای منطقه پیشنهادات خود را دراینباره ارائه کردهاند. شهرستان
بیجار در جلوگیری از خامفروشی و فراوری سنگآهن در غرب کشور پیشتاز بوده و در سال ٩٢ اولین کارخانه کنسانتره سنگآهن استان در این شهرستان با ظرفیت تولید سالانه ٣٢٥ هزار تن آغاز به کار کرد.
تاکنون نیز دو واحد کنسانتره با ظرفیتهای ٦٧٥ هزار تن و نیز ٣٠٠ هزار تن در داخل معادن منطقه و یک واحد فراوری سنگآهن با ظرفیت سالانه ٢٠٠ هزار تن در دست ساخت است که درمجموع تا اوایل سال ١٣٩٦ ظرفیت تولید کنسانتره این شهرستان به سالانه یکونیم میلیون تن خواهد رسید و از این جنبه در غرب کشور پیشتاز خواهد بود. همه این عوامل در کنار سایر زیرساختهایی که در شهرستان وجود دارد، لزوم تکمیل چرخه فولاد در شهرستان
بیجار را بیشازپیش ضروری میکند.
این شهرستان که بخش عمده منابع سنگ آهن استان را در اختیار دارد و در فراوری مواد معدنی و جلوگیری از خامفروشی، در غرب کشور پیشتاز است، آینده توسعه اقتصادی شهرستان را در توسعه صنعت فولاد میبیند و کارشناسان حوزههای مختلف شهرستان بر این باورند
بیجار امکانات و زیرساختهای لازم را برای پذیرابودن این صنعت مهم داراست.
در جهت تأمین زیرساختهای مورد نیاز، حقابه سالانه ٤٥ میلیون مترکعبی از سد تلوار، ظرفیت تصفیهخانه فاضلاب شهری به میزان سالانه سهونیم میلیون مترمکعب، ظرفیت سدهای در دست مطالعه باباخان و شیخ بشارت، پستهای برق دوخطه و دومداره ٢٣٠ و ٦٣ کیلوولتی و نیز خط لوله گازی ٣٠ اینچی و ٤٨ اینچی از زیرساختهای مهم موجود شهرستان است.
به لحاظ ارتباطی
بیجار مرکز ثقل چهار استان است. بزرگراه در دست احداث زنجان -
بیجار - دیواندره، از یک طرف
بیجار را به بزرگراه تبریز- تهران و از طرفی به کریدور شمالغرب- جنوب غرب متصل میکند، جاده
بیجار-تکاب،
بیجار را به محور تکاب- میاندوآب- تبریز متصل میکند.
جاده
بیجار - قروه و
بیجار - همدان،
بیجار را به بزرگراه سنندج- تهران و کرمانشاه-تهران متصل میکند و خط ریلی در دست مطالعه زنجان-
بیجار- سنندج،
بیجار را به مرکز ثقل خط ریلی غرب کشور تبدیل میکند و شهرستان را به خط تهران- تبریز- بازرگان و خط تهران- همدان- سنندج متصل میکند. وجود این راههای ارتباطی وسیع، دسترسی به بازارهای مختلف را برای زنجیره فولاد امکانپذیر خواهد کرد. اگر به همه این توانمندیها دسترسی به نیروی کار زیاد، دسترسی به زمینهای موردنیاز و سایر فاکتورها را هم اضافه کنیم جای شک و تردیدی باقی نمیماند که این شهرستان قطعا توانایی ساخت و اداره این زنجیره را داراست.
نکته حائز اهمیت در این بحث توجه به اصل مهم تمرکز اجرائی کار است، چراکه بخشبخشکردن و جزیرهایکردن این پروسه به بهانه توسعه متوازن میتواند توجیه اقتصادی کل مجموعه را با خطراتی جدی مواجه كند.
این زنجیره هرچه که باشد، وسیله اشتغالزایی، وسیله توسعه اجتماعی یا هر وسیله دیگری، پیش از هر چیز یک بنگاه اقتصادی است و همه فاکتورهای اقتصادی دخیل بايد مورد توجه قرار گیرد. در صورت تقسیمکردن این زنجیره بین شهرهای مختلف، اولا حملونقل مواد خام هزینههای عظیم و بیرحمانهای را بر دوش معادن خواهد گذاشت که توانایی تولید را از آنها خواهد گرفت و از طرفی محصول نهایی قیمت تمامشده بالایی خواهد داشت که توانایی رقابت با رقبای داخلی و خارجی را از دست خواهد داد.
ترددهای مکرر کامیونهای مواد خام هزینههایی جدی بر دوش سایر ارگانها، از جمله متولیان راه و جاده و خدماترسانان جادهای خواهد گذاشت. اما در صورت تکمیلشدن این زنجیره و فروش محصول نهایی، مقدار حملونقل به کمتر از ٥٠ درصد حمل مواد خام تبدیل خواهد شد که با درنظرگرفتن عبور سالانه بیش از يك میلیون نفر توریست از ایران مرکزی به مقصد بانه از مسیر جاده زنجان -
بیجار، اهمیت ترافیکی موضوع مشخص خواهد شد.
بیجار به دلیل اینکه حد واسط شهرهای قروه و از طرفی دیواندره و سقز قرار گرفته است توانایی دسترسی معادن این سه شهر به کارخانجات را به یک اندازه فراهم کرده و از این لحاظ میتوان از شهرهای سقز و دیواندره که معادن محدودی از سنگآهن دارند، پشتیبانی کرد.
قطعا مهمترین آفت زنجیره فولاد در کردستان، تجزیهکردن واحدها و استقرار بخشهای کلیدی آن در شهرهای مختلف است که تجربه تلخ ذوبآهن قروه و اسدآباد همدان را در ذهن تداعی میکند درحالیکه بخش عمده زیرساختهای آن در
بیجار فراهم است.ناصر مزاحم فولاد همچون گوگرد، فسفر و آرسنیک به میزان بسیار کمی در آنها وجود دارد و انرژی خردایش آن بسیار پایین است. یادداشت از مهدی سلطانعلی